نازنين زهرانازنين زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

نازنين زهرا عشق مامان و بابا

بدنیا اومدن دختر گلمون نازنین زهرا جان

روز سه شنبه ۲۶شهریور سال۹۲ من وبابا ومامان جون صبح ساعت ۷رفتیم بیمارستان محلاتی بعد از پذیرش من ومامان جون رفتیم بخش  زنان فکرم مشغول بود از یه طرف به محیا فکر میکردم که تا اون روز اصلا از ما جدانشده بود ولی اون شب قرار بود با خاله جون بمونه واسه از طرف دیگه داشتم به توفکر میکردم ...... بیمارستان هم که خیلی خیلی شلوغ بود همه میخواستن بچشون نیمه اول سال  بدنیا بیاد از طرفی هم اون روز روز میلاد امام رصا (ع) هم بود تا اتاق عمل خالی بشه ونوبت به ما برسه ساعت ۱۲شد  نوبت ما شد ومن ساعت ۱۲به اتاق عمل رفتم ساعت ۱:۱۵ بعدازطهر اولین صدای گریه تو به گوشم رسید 
19 شهريور 1394

زندگیمون شیرین تر میشه

دیماه سال نودویک بود که متوجه شدیم داره برای محیا جون یه دوست میاد  خیلی خوشحال بودیم ........      عمه طیبه جون اینا تازه خونه خریده بودن واسباب کشی داشتن ولی من زیادنتونستم کمکشون کنم بعد یه ماه پسر دوم عمه طیبه  جون (بهمن ماه نودویک)بدنیا اومد صدرا کوچولوی تپل.... . عمه ربابه جون هم که مردادماه همونسال نامزد کرده بود  قرار بود قبل عید بره خونشون  ولی بعد قرار شد بعد عید برن خونشون .... بعد عید اواخر فروردین ماه تصمیم  ها برای رفتن عمه جون به خونه خودشون جدی بود همه در تدارک بودن قرار بود ما یخجال عمه جون براش کادو بخریم که من وبابایی و ابجی محیا رفتیم وخریدیم..... ده اردیبهشت یسنا جون دخ...
19 شهريور 1394
1